قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۲: شد از فراق توام قامت کشیده خمیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد از فراق توام قامت کشیده خمیده هزار خار ملامت به پای دیده خلیده شب گذشته به یاد رخ تو مردم چشمم هزار قطره خون خورده تا سفیده دمیده هزار بار دلم می زند به گرد سرت پر ندیده است کسی صید پر بریده پریده به شوره زار بود بیشتر چراگه آهو به حیرتم که غزالم چرا ز دیده رمیده ز عکس نیک و بد آیینه را ملال نباشد یکی است در بر روشن دلان ندیده و دیده برون خرام که کرّوبیان عالم بالا کشند خاک درت را ز شوق دیده به دیده ز شوق دیدن رویت ز دیده تا سر کویت چه چاره مدّ نگاهم به سر دویده ندیده رساند ریشه به خون رفته رفته نخل سرشگم از این نهال ثمر تا بهم رسیده رسیده به یاد دوست به سر بر وصال اگر ندهد رو یکی است در بر بلبل گل نچیده و چیده چه باک از دل قصاب کز فشار حوادث هزار مرتبه خون گشته و ز دیده چکیده قصاب کاشانی