اقبال لاهوری
زبور عجم
ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است : ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است دل شاهین نسوزد بهر آن مرغی که در چنگ است پشیمان شو اگر لعلی ز میراث پدر خواهی کجا عیش برون آوردن لعلی که در سنگ است سخن از بود و نابود جهان با من چه میگوئی من این دانم که من هستم ندانم این چه نیرنگ است درین میخانه هر مینا ز بیم محتسب لرزد مگر یک شیشهٔ عاشق که از وی لرزه بر سنگ است خودی را پرده میگوئی بگو من با تو این گویم مزن این پرده را چاکی که دامان نگه تنگ است کهن شاخی که زیر سایه او پر بر آوردیی چو برگش ریخت از وی آشیان برداشتن ننگ است غزل آن گو که فطرت ساز خود را پرده گرداند چه آید زان غزل خوانی که با فطرت هماهنگ است اقبال لاهوری