اقبال لاهوری
پیام مشرق
بهار تا به گلستان کشید بزم سرود : بهار تا به گلستان کشید بزم سرود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار تا به گلستان کشید بزم سرود نوای بلبل شوریده چشم غنچه گشود گمان مبر که سرشتند در ازل گل ما که ما هنوز خیالیم در ضمیر وجود به علم غره مشو کار می کشی دگر است فقیه شهر گریبان و آستین آلود بهار ، برگ پراکنده را بهم بر بست نگاه ماست که بر لاله رنگ و آب افزود نظر بخویش فروبسته را نشان این است دگر سخن نسراید ز غایب و موجود شبی به میکده خوش گفت پیر زنده دلی به هر زمانه خلیل است و آتش نمرود چه نقشها که نبستم به کارگاه حیات چه رفتنی که نرفت و چه بودنی که نبود به دیریان سخن نرم گو که عشق غیور بنای بتکده افکند در دل محمود بخاک هند نوای حیات بی اثر است که مرده زنده نگردد ز نغمه داود اقبال لاهوری