اقبال لاهوری
پیام مشرق
شاهین و ماهی : ماهی بچه ئی شوخ به شاهین بچه ئی گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماهی بچه ئی شوخ به شاهین بچه ئی گفت این سلسلهٔ موج که بینی همه دریاست دارای نهنگان خروشنده تر از میغ در سینهٔ او دیده و نادیده بلاهاست با سیل گران سنگ زمین گیر و سبک خیز با گوهر تابنده و با لولوی لالاست بیرون نتوان رفت ز سیل همه گیرش بالای سر ماست ، ته پاست ، همه جاست هر لحظه جوان است و روان است و دوان است از گردش ایام نه افزون شد و نی کاست ماهی بچه را سوز سخن چهره برافروخت شاهین بچه خندید و ز ساحل به هوا خاست زد بانگ که شاهینم و کارم به زمین چیست صحراست که دریاست ته بال و پر ماست بگذر ز سر آب و به پهنای هوا ساز این نکته نبیند مگر آن دیده که بیناست اقبال لاهوری