مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۱۶۳: چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شیرینتر نمود ای جان مها شور و بلای تو بهشتم جان شیرین را که می سوزد برای تو روان از تو خجل باشد دلم را پا به گل باشد مرا چه جای دل باشد چو دل گشته ست جای تو تو خورشیدی و دل در چه بتاب از چه به دل گه گه که می کاهد چو ماه ای مه به عشق جان فزای تو ز خود مسم به تو زرم به خود سنگم به تو درم کمر بستم به عشق اندر به اومید قبای تو گرفتم عشق را در بر کله بنهاده ام از سر منم محتاج و می گویم ز بی خویشی دعای تو دلا از حد خود مگذر برون کن باد را از سر به خاک کوی او بنگر ببین صد خونبهای تو اگر ریزم وگر رویم چه محتاج تو مه رویم چو برگ کاه می پرم به عشق کهربای تو ایا تبریز خوش جایم ز شمس الدین به هیهایم زنم لبیک و می آیم بدان کعبه لقای تو مولانا بلخی