مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۲۰۰۳: همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن وقت آن شد که درآییم خرامان به چمن دامن سیب کشانیم سوی شفتالو ببریم از گل تر چند سخن سوی سمن نوبهاران چون مسیحی است فسون می خواند تا برآیند شهیدان نباتی ز کفن آن بتان چون جهت شکر دهان بگشادند جان به بوسه نرسد مست شد از بوی دهن تاب رخسار گل و لاله خبر می دهدم که چراغی است نهان گشته در این زیر لگن برگ می لرزد و بر شاخ دلم می لرزد لرزه برگ ز باد و دلم از خوب ختن دست دستان صبا لخلخه را شورانید تا بیاموخت به طفلان چمن خلق حسن باد روح قدس افتاد و درختان مریم دست بازی نگر آن سان که کند شوهر و زن ابر چون دید که در زیر تتق خوبانند برفشانید نثار گهر و در عدن چون گل سرخ گریبان ز طرب بدرانید وقت آن شد که به یعقوب رسد پیراهن چون عقیق یمنی لب دلبر خندید بوی یزدان به محمد رسد از سوی یمن چند گفتیم پراکنده دل آرام نیافت جز بر آن زلف پراکنده آن شاه زمن مولانا بلخی