مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۹۰: جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن نوبهاری است خدا را جز از این فصل بهار که در او مرده نماند وثنی و نه وثن ز نسیمش شود آن جغد به از باز سپید بهتر از شیر شود از دم او ماده زغن زنده گشتند و پی شکر دهان بگشادند بوسه ها مست شدند از طرب بوی دهن دست دستان صبا لخلخه را شورانید تا بیاموخت به طفلان چمن خلق حسن جبرئیل است مگر باد و درختان مریم دست بازی نگر آن سان که کند شوهر و زن ابر چون دید که در زیر تتق خوبانند برفشانید نثار گهر و در عدن چون گل سرخ گریبان ز طرب بدرانید وقت آن شد که به یعقوب رسد پیراهن چون عقیق یمنی لب دلبر خندید بوی رحمان به محمد رسد از سوی یمن چند گفتیم پراکنده دل آرام نیافت جز بدان جعد پراکنده آن خوب زمن شمس تبریز برآ تیغ بزن چون خورشید تیغ خورشید دهد نور به جان چو مجن مولانا بلخی