مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۵۱: ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای برادر تو چه مرغی خویشتن را بازبین گر تو دست آموز شاهی خویشتن را باز بین هر کی انبازی برید از خویش آن بازی مدان در جهان او را چو حق بی مثل و بی انباز بین ز آفتابی کآفتاب آسمان یک جام او است ذره ها و قطره ها را مست و دست انداز بین چونک قبله شاه یابی قبله اقبال شو چون دو دم خوردی ز جامش بخت را دمساز بین گفتم ای اکسیر بنما مس را چون زر کنی رو به صرافان دل آورد گفتا گاز بین گفتمش چون زنده کردی مرغ ابراهیم را گفت پر و بال برکن هم کنون پرواز بین گفتم از آغاز مرغ روح ما بی پر بده ست گفت هین بشکن قفس آغاز بی آغاز بین زان فروبسته دمی کت همدم و همراز نیست چشم بگشا هر دمی همراز بین همراز بین این دمی چندی که زد جان تو در سوز و نیاز چون دم عیسی به حضرت زنده و باساز بین خاک خواری را بمان چون خاک خواری پیشه گیر خاک را از بعد خواری در چمن اعزاز بین مولانا بلخی