مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۳۴: از ما مرو ای چراغ روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ما مرو ای چراغ روشن تا زنده شود هزار چون من تا بشکفد از درون هر خار صد نرگس و یاسمین و سوسن بر هر شاخی هزار میوه در هر گل تر هزار گلشن جان شب را تو چون چراغی یا جان چراغ را چو روغن ای روزن خانه را چو خورشید یا خانه بسته را چو روزن ای جوشن را چو دست داوود یا رستم جنگ را چو جوشن خورشید پی تو غرق آتش وز بهر تو ساخت ماه خرمن نستاند هیچ کس به جز تو تاوان بهار را ز بهمن از شوق تو باغ و راغ در جوش وز عشق تو گل دریده دامن ای دوست مرا چو سر تو باشی من غم نخورم ز وام کردن روزی که گذر کنی به بازار هم مرد رود ز خویش و هم زن وان شب که صبوح او تو باشی هم روح بود خراب و هم تن ترکی کند آن صبوح و گوید با هندوی شب به خشم سن سن ترکیت به از خراج بلغار هر سن سن تو هزار رهزن گفتی که خموش من خموشم گر زانک نیاریم به گفتن ور گوش رباب دل بپیچی در گفت آیم که تن تنن تن خاکی بودم خموش و ساکن مستم کردی به هست کردن هستی بگذارم و شوم خاک تا هست کنی مرا دگر فن خاموش که گفت نیز هستی است باش از پی انصتواش الکن مولانا بلخی