مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۱۰: با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم با چشم تو ز باده و خمار فارغیم خانه گرو نهاده و در کوی تو مقیم دکان خراب کرده و از کار فارغیم رختی که داشتیم به یغما ببرد عشق از سود و از زیان و ز بازار فارغیم دعوی عشق وانگه ناموس و نام و ننگ ما ننگ را خریده و از عار فارغیم غم را چه زهره باشد تا نام ما برد دستی بزن که از غم و غمخواره فارغیم ای روترش که کاله گران است چون خرم بگذر مخر که ما ز خریدار فارغیم ما را مسلم آمد شادی و خوشدلی کز باد و بود اندک و بسیار فارغیم بررفت و برگذشت سر ما ز آسمان کز ذوق عشق از سر و دستار فارغیم ما لاف می زنیم و تو انکار می کنی ز اقرار هر دو عالم و ز انکار فارغیم مشتی سگان نگر که به هم درفتاده اند ما سگ نزاده ایم و ز مردار فارغیم اسرار تو خدای همی داند و بس است ما از دغا و حیلت و مکار فارغیم درسی که عشق داد فراموش کی شود از بحث و از جدال و ز تکرار فارغیم پنهان تو هر چه کاری پیدا بروید آن هر تخم را که خواهی می کار فارغیم آهن ربای جذب رفیقان کشید حرف ور نی در این طریق ز گفتار فارغیم با نور روی مفخر تبریز شمس دین از شمس چرخ گنبد دوار فارغیم مولانا بلخی