مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۸۸: رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم در بیخودی مطلق با خود چه نیک شادم چشمم بدوخت دلبر تا غیر او نبینم تا چشم ها به ناگه در روی او گشادم با من به جنگ شد جان گفتا مرا مرنجان گفتم طلاق بستان گفتا بده بدادم مادر چو داغ عشقت می دید در رخ من نافم بر آن برید او آن دم که من بزادم گر بر فلک روانم ور لوح غیب خوانم ای تو صلاح جانم بی تو چه در فسادم ای پرده برفکنده تا مرده گشته زنده وز نور رویت آمد عهد الست یادم از عشق شاه پریان چون یاوه گشتم ای جان از خویش و خلق پنهان گویی پری نژادم تبریز شمس دین را گفتم تنا کی باشی تن گفت خاک و جان گفت سرگشته همچو بادم مولانا بلخی