مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۶۱۳: به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم سحرم روی چو ماهت شب من زلف سیاهت به خدا بی رخ و زلفت نه بخسبم نه بخیزم ز جلال تو جلیلم ز دلال تو دلیلم که من از نسل خلیلم که در این آتش تیزم بده آن آب ز کوزه که نه عشقی است دوروزه چو نماز است و چو روزه غم تو واجب و ملزم به خدا شاخ درختی که ندارد ز تو بختی اگرش آب دهد یم شود او کنده هیزم بپر ای دل سوی بالا به پر و قوت مولا که در آن صدر معلا چو تویی نیست ملازم همگان وقت بلاها بستایند خدا را تو شب و روز مهیا چو فلک جازم و حازم صفت مفخر تبریز نگویم به تمامت چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیزم مولانا بلخی