مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۸۵۷: گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتی که در چه کاری با تو چه کار ماند کاری که بی تو گیرم والله که زار ماند گر خمر خلد نوشم با جام های زرین جمله صداع گردد جمله خمار ماند در کارگاه عشقت بی تو هر آنچ بافم والله نه پود ماند والله نه تار ماند تو جوی بی کرانی پیشت جهان چو پولی حاشا که با چنین جو بر پل گذار ماند عالم چهار فصلست فصلی خلاف فصلی با جنگ چار دشمن هرگز قرار ماند پیش آ بهار خوبی تو اصل فصل هایی تا فصل ها بسوزد جمله بهار ماند مولانا بلخی