جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۹۶: هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی بس کس که کند پیشت چون گوی سراندازی دلها به دم رخشت هست از رگ جان بسته آیند کشان از پی هر سوی که می تازی عشاق به میدانت بازند به جد سرها وین طرفه که سربازی پیش تو بود بازی از ننگ نمی سازی گوی از سرما هرگز با تنگدلان گویی داری سر ناسازی تا خاک سم اسپت شد تاج سرم هستم از تاجوران یکسر برتر به سرافرازی جز بر سر من مشکن چوگان که مرا نبود چون گوی درین معنی با کس سرانبازی جامی سخن نادر کی فهم کند هر کس آن به که بدوزی لب از نادره پردازی جامی هروی