جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹: شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی خوش آن گدا که گهی یاد او کند شاهی به ذوق چاشنی این لطیفه پی نبرد جز از حقیقت اسرار عشق آگاهی به جهد خود بسی احرام آن حرم بستم ولی چه سود که ننمود دولتم راهی ندارم از تو نصیبی جز اینکه هر ساعت گشایم از مژه اشکی کشم ز دل آهی نه سرو را به تو نسبت کنم نه گلبن را کجا رسد به قدت هر دراز و کوتاهی به آن ذقن به دل آن کس که جا همی کندت همی کند ز برای هلاک خود چاهی ز نیکوان دل جامی همین تو را خواهد نبینمت چو وی از عاشقان نکو خواهی جامی هروی