پوریای ولی
کنز الحقایق
بسم الله الرحمن الرحیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به نام آن که اول کرد و آخر به نام آن که باطن کرد و ظاهر خداوند منزه پاک و بی عیب که عالم را شهادت کرد از غیب به هر وصفی که خوانی در شریعت در آئی انس میدان در طریقت توان اندر صفاتش ره بریدن ولی در ذات او نتوان رسیدن به دانش در صفاتش ره نیابند به کلّی سوی ذاتش چون شتابند بسی گوشند و گویند از صفاتش ولی عاجز شوند از کنه ذاتش نبی گفتا صفات او ندانند که اندر ذات او چون ابلهانند کسی کو ظن برد کاو هست واصل یقین دانم ندارد هیچ حاصل کمال معرفت شد ما عرفناک از آن گفتند خالصان ما عبدناک هزاران قرن اگرچه علم خوانند سزاوار صفاتش هم نخوانند تفکر را نماند آن جا مجالی به جز حیرت ندارم هیچ حالی نخواهم آن چه گوید مرد گمراه از آن گفتارها استغفرالله به قدر فهم و عقل خویش گویند یقین دارم اگر چه بیش گویند نگویم که چنان و که چنین کرد که گاهی آسمان و گه زمین کرد ولی دانم که او از امر واحد همه موجود کرد و اوست واحد یکی را در یکی زن هم یکی دان یکی از ذات پاکش بیشکی دان نه از روی عدد کز راه وحدت یکی دانَش نه چون هر یک ز صفوت بدان دارد که می بینم عیانش به گفتن در نمی گنجد بیانش سخن ترسم که در توحید رانم که در تشبیه و در تعطیل مانم هر آن چیزی که بتوان گفت این ست که آن یک آسمان، این یک زمین است زمین و آسمان اندر بیانش هر آن چیزی که هست او داد جانش مر او را می رسد از خلق تحسین تعالی خالق الانسان من طین ملائک در مقام خویش هر یک به علم خویش می دانند بی شک پوریای ولی