جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶: طره از روی چو مه بگشا که بگشاید دلم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طره از روی چو مه بگشا که بگشاید دلم یکدم از تنگی و تاریکی بر آساید دلم شد دلم خون و آید از مژگان فرو در کوی تو جز به کوی تو بلی مشکل فرود آید دلم بس که خود را از رگ جان بر تو محکم دوخته هیچ کس نتواند از خوبان که برباید دلم لاغرم زانسان که چون از کسوت فانوس شمع زآتشت روشن ز زیر پوست بنماید دلم تا به زیر پای تو از پرده خود کرده فرش از تفاخر سر به ساق عرش می ساید دلم بهر تشریف خیال تو ز خونین قطره ها منظر دیده به رنگین گوهر آراید دلم کی توانم جامی از سودای خوبان توبه کرد غیر ازین چون کار دیگر را نمی شاید دلم جامی هروی