جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۶: رخصتم ده که سر زلف سیاهت گیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخصتم ده که سر زلف سیاهت گیرم دیده را روشنی از روی چو ماهت گیرم چون تو را نیست سرآنکه بیابم به تو راه داد خواهم نه بیایم سر راهت گیرم گر چه بیشم گنهی نیست زنم دست نیاز دامن لطف پی عفو گناهت گیرم سایه افکن به من ای سرو که افتم به هلاک گر نه از حادثه دهر پناهت گیرم از سر بسترم امشب مرو ای همسایه تا به اندوه شب خویش گواهت گیرم ای گل از لطف مزن لاف که پیش رخ او با دو صد برگ یکی برگ گیاهت گیرم جامیا دم مزن از درد و غم هجر که من شرح این واقعه از ناله و آهت گیرم جامی هروی