جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹: هر آفتاب که از مطلع جمال برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر آفتاب که از مطلع جمال برآید چو ماه روی تو بیند به انفعال برآید نهال مهر تو کشتم به سینه لیک چه حاصل اگر نه میوه مقصود ازین نهال برآید دمیده گرد دهان تو چیست آن خط مشکین بنفشه ای که ز سرچشمه زلال برآید اگر به صومعه قوال وصف رویتو خواند ز صوفیان همه فریاد وجد و حال برآید به فکر قد و رخت هر شبم لطیفتر از هم هزار سرو و گل از گلشن خیال برآید ز گوشمال غمت تیز گشت ناله ام آری نوای زیر ز بربط به گوشمال برآید بود به طور کمال این غزل ز گفته جامی سزد که نام وی از زمره کمال برآید جامی هروی