جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۹۳: دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد مرغ نالان سبق از ناله زارش گیرد می کند پا به رکاب آن مه و من می میرم که چنین تنگ چرا زین به کنارش گیرد ابروش چون نگرم خط خوشش پیش نظر کم توان دید مه نو که غبارش گیرد حلقه گیسوی او طوق بلا شد جان را آه اگر خط سیه گرد عذارش گیرد مدعی گفت زر خالصم از سنگ بلا محک تجربه ای کو که عیارش گیرد گر به مجنون گذرد ناقه لیلی پس مرگ دست بیرون کند از خاک و مهارش گیرد حالیا زان لب میگون شده جامی مست است وای روزی که ازان باده خمارش گیرد جامی هروی