جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۷۶: مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت تا که رسوا نشود روز شباشب بگریخت مانع مرغ دل از طوف درش قالب بود بال همت زد و از صحبت قالب بگریخت دامن از ما به ملاقات رقیبان درچید بی ادب بود ز یاران مؤدب بگریخت زان طبیبم شده بیمار که بیماران را درد سر رفت ز دیدار وی و تب بگریخت نام در مصر محبت به عزیزیش نرفت هر که را یوسف دل زان چه غبغب بگریخت تاب خورشید جهانتاب کی آرد دیوی که شب تیره ز رخشیدن کوکب بگریخت شب که یا رب زدم از هجر تو تا کنگر عرش مرغ بام فلک از ناوک یارب بگریخت بود بر روی مسبب ز مسبب پرده جامی از شوق مسبب ز مسبب بگریخت جامی هروی