جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن تندخو که آمد خون ریختن فن او گر خون من نریزد خونم به گردن او هر دم چرا نهد رو دامن به پشت پایش چاک است جیب جانم از رشک دامن او طاق رواق عیشم گردد چو گاه گاهی بینم نشان به راهی از نعل توسن او گر زان دو رخ گشاید برقع درون خانه عکس مه و خور افتد بیرون ز روزن او شبها چو دور ازان رخ بینم به ماه ترسم کز برق آهم افتد آتش به خرمن او هرچند تن چو مویی از درد توست عاشق بی درد تو مبادا یک موی بر تن او جامی تو را نبیند جز چشم روشن خود بادا هزار رحمت بر چشم روشن او جامی هروی