جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۱: سوار من که غبار رهش به ماه رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوار من که غبار رهش به ماه رسید نشسته گرد به رخ چاشتگه ز راه رسید چو مه به موکب سیاره بود شبگیرش ولی جریده چو خورشید چاشتگاه رسید پناه ساخته خورشید را به مشکین چتر به فرق راه نشینان بی پناه رسید ز کوس شاهی و بانگ سپاهیش برخاست خروش و ولوله از شهر و کو که شاه رسید سرم ز طارم عزت به خاک پاش فتاد ز آستان مذلت به صدر جاه رسید نکرده دعوی عشقش هنوز سینه به آه ز اشک سرخ من از هر مژه گواه رسید چه نعره ها که برآمد ز صوفیان از ذوق چو نظم دلکش جامی به خانقاه رسید جامی هروی