جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶: چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت صد دل آویخته از طرف کمر بیرون رفت او قدم می زد و مردم همه در خون بودند که بدان شکل خوش از پیش نظر بیرون رفت نیست این خون روانم ز سر هر مژه اشک جوش زد در دل من خون و ز سر بیرون رفت منع ناصح ز غم عشق ویم بادی بود که ز یک گوش درآمد ز دگر بیرون رفت قطره آب که آمد به دل از پیکانش حرقت از جان و حرارت ز جگر بیرون رفت نیست در حلقه عشاق زبان حیرانم کز زبانی که ازان حلقه خبر بیرون رفت دوش در کلبه جامی ز نم دیده و آه آتش از روزنه و آب ز در بیرون رفت جامی هروی