جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۹۷: به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست صفای وقت جز از باده مصفا نیست عجب به عشق تو مستغرقم نمی دانم که غیر تو به جهان هست دیگری یا نیست جهان چو فرع و تو اصلی و گر به چشم یقین نظر کنم همه اصل است و فرع اصلا نیست چو موج هرکه به دریا فرو رود داند که موج اگر چه نه دریاست غیر دریا نیست به کنج صومعه خوان ورد صبح و شام ای شیخ حریم مجلس ما جای شور و غوغانیست هزار قافله پی در پی است در ره عشق عجبتر آنکه پی یک رونده پیدا نیست به زخم سنگ ملامت گرفت خو جامی حریف صحبت نازکدلان رعنا نیست جامی هروی