جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۷۴۲: ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرانشین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک شهر آشوب من زینسان که شد صحرانشین خواهم از شوقش به صحرا رو نهادن بعد ازین هر کجا منزل کند شب گر تواند زآسمان مه زند بهر نزولش خیمه بر روی زمین توسن عقلم که از عشق بتان سر می کشد عشوه آن شهسوار آخر کشیدش زیر زین آن سپاهی را نبینم جز به لشکرگاه حشر گر چنین آرد سپاه هجر بر جانم کمین زارم از دوری خدا را ای که سویش می روی چشم خود می بخشمت بستان و از دورش ببین کحل دولت خواهی از میل سعادت دیده را خاکی از پایش بجو خاشاکی از راهش بچین کمترین بندگان جامی به یادش داد جان هیچ کس یادش نداد از بندگان کمترین جامی هروی