جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۶۰۹: زهی به وعده وصل تو تازه جان و جهانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی به وعده وصل تو تازه جان و جهانم بیا که بی تو ز درد و غم فراق به جانم غم فراق ندانم چگونه پیش تو گویم که چون رخ تو ببینم رود ز کار زبانم ببخش منصب فراشیم که آن سر کو را به دیده خاک بروبم ز گریه آب فشانم اگر ز کوی تو خاری خلد به پای سگانت به سوزن مژه بیرون کنم به دیده نشانم به جرم عشق تو گر می کشند گو بکشیدم که من نهفتن این راز بیش ازین نتوانم من آن نیم که شماری مرا ز سلک غلامان همین بس است که داری گهی ز خیل سگانم چو خوانم از غم تو دردناک گفته جامی هزار سوخته دل را ز دیده خون بچکانم جامی هروی