جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۴۹۰: رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخت کز خط مشکین شد مزین صفحه سیمش همانا در جفاکاری نوشتی لوح تعلیمش فتاد اندر کشاکش دل ز چشم و ابروی شوخت به تیغ غمزه کن جانا میان هر دو تقسیمش متاع جان همی خواهی ز من گر خود نمی آیی فرست از لب سلامی تا کنم فی الحال تسلیمش منجم حکم فتح الباب اشک ما رقم می زد روان شد سیل خون از جوی جدول های تقویمش کمر گرد میانت گر شود چون میم خود حلقه بود آن حلقه در تنگی فزون از حلقه میمش لبت مهر سلیمان است و بر وی اسم اعظم خط اجازت ده خدا را تا ببوسم بهر تعظیمش نهادی پا به کوی عاشقی جامی ز سر بگذر نه مرد معرکه ست آن کس که از کشتن بود بیمش جامی هروی