جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۴۲۶: عید است و چون گل هر کسی خندان به روی یار خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عید است و چون گل هر کسی خندان به روی یار خود ما و دلی چون غنچه خون بی سر و گل رخسار خود خلقی شده در جست و جو هر سو که ماه عید کو عید من آن کان ماهرو بنمایدم دیدار خود تا چند خون دل خورم کو ساقی جان پرورم تا ز آتش می آورم آبی به روی کار خود هر کس به کنج خلوتی با مطربی در عشرتی عشاق را هم حالتی با ناله های زار خود بی روی آن سرو روان زد هر گلی آتش به جان کاشم ندادی باغبان ره جانب گلزار خود چون گل درانم پیرهن یارب کجا رفت آنکه من بودی به گلگشت چمن دامن کشان با یار خود جامی ندارد محرمی کز غم برآساید دمی هر لحظه می گوید غمی هم با دل افگار خود جامی هروی