جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۳۲۱: چو محمل بسته بر عزم سفر جانان برون آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو محمل بسته بر عزم سفر جانان برون آید به همراهی او صد کاروان جان برون آید ندارد هیچ کس تاب وداع او بگوییدش که بر بیچارگان رحمی کند پنهان برون آید مبند آن ماه گو محمل که می گریند صد بی دل نشاید کاروانی را که در باران برون آید چو گریم بر گرفتاران دل سیل بلا گردد مرا هر قطره خون کز دیده گریان برون آید ز سینه با خیالش رفت جان آری گه رفتن خوش است از صاحب خانه که با مهمان برون آید من بی دل چو از شوق خط و رخسار او میرم ز خاکم جای سبزه لاله و ریحان برون آید نداند جز فغان جامی زبانش چون جرس گویی برای آن بود کز وی همین افغان برون آید جامی هروی