جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۰۷: در کنج غم نشستم خورسند باخیالت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کنج غم نشستم خورسند باخیالت خوشوقت آن که بیند هر ساعتی جمالت این بس که سوزیم جان هر دم به داغ هجران من کیستم که باشم شایسته وصالت تیغم به فرق راندی وز فرقتم رهاندی جان باد دستمزدت تن باد پایمالت دور از لب تو مردم لب تشنه جان سپردم هرگز نخورده آبی از چشمه زلالت بودن به کنج فرقت با صد ملال و حسرت به زانکه با تو باشم وز من بود ملالت تیغی بگیر و هر دم زخمی بزن که کردم هم جان خود فدایت هم خون خود حلالت جامی خموش کم شو از گفت و گو چو شد نو ذوق غزل سرایی از شوق آن غزالت جامی هروی