جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۴۶: ای مه خرگه نشین از رخ برافکن پرده ا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مه خرگه نشین از رخ برافکن پرده ا شاد کن آخر گهی دلهای غم پرورده را گر به گورستان مشتاقان سواره بگذری جان دمد در تن صدای سم اسبت مرده را جان به لب آوردیم لب بر لبم نه یک نفس تا به تو بسپارم این جان به لب آورده را گر به خون غلطم چه باک او را که طفل خوردسال رقص داند اضطراب مرغ بسمل کرده را شربت هجران چشیدم فکر جان کندن چه سود چون امید زیست باشد زهر قاتل خورده را بی طلب نتوان وصالت یافت آری کی دهد دولت حج دست جز رنج بیابان برده را نیست وقت توبه جامی خیز تا بر یاد دوست جام می گیریم رغم زاهد افسرده را جامی هروی