جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۸: نسیم الصبح زر منی ربی نجد و قبلها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسیم الصبح زر منی ربی نجد و قبلها که بوی دوست می آید ازان فرسوده منزل ها چو گردد شوق وصل افزون چه جای طعن اگر مجنون به بوی هودج لیلی فتد دنبال محمل ها دل من پر ز مهر یار و او فارغ نبوده ست آن که می گویند راهی هست دلها را سوی دلها رسید اینک ز ره سلمی و من از ضعف تن زینسان فخذ یا صاح روحی تحفة منی واقبلها مریز ای ابر دیده آب حسرت بر سر راهش که دور اولی سم اسبش ز آسیب چنین گلها مرا از هجر او در دل گره می بود صد مشکل چو دیدم شکل او فی الحال حل شد جمله مشکل ها ز جور دور غم فرجام جامی قصه ها دارد ولکن خوف املال الندامی لم یطولها جامی هروی