نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۸۱: این خودسری که زلف تو ایدلربا کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این خودسری که زلف تو ای دلربا کند با روزگار غم زدگان تا چه ها کند زلف از کنار چاه زنخدان مگیر باز بگذار دستگیری افتاده ها کند گشتم اسیر غمزۀ طفلی که صید دل هر لحظه دست گیردو بازش رها کند مست است کرده ناوک مژگان بسینه راست ای دل بهوش باش که ترسم خطا کند افتاده زاهدان به هم از بخل یکدگر ساقی کجاست کاو در میخانه وا کند عاشق هزار جان به لب آرد ز انتظار تا لعل دلکش تو به عهدی وفا کند من جان سپار و غمزهٔ شوخ تو جان ستان ناصح در این میانه فضولی چرا کند نیرّ تطاولی که به بیگانه کس نکرد چشمان مست او همه با آشنا کند نیر تبریزی