صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۹: چگونه سر ز در پیر فقر بردارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چگونه سر ز در پیر فقر بردارم که گنج گوهر مقصود زیر سر دارم گر آشیانه ندارم چه غم که چون عنقا جهان و هر چه در آن هست زیر پر دارم الا که مهلکهٔ آز را هنر دانی بجان دوست که من ننگ از این هنر دارم مبین به مفلسیم منعما که در ره عشق ز اشگ و عارض خود گنج سیم و زر دارم بلندی نظرم بین که درگه پرواز فراز کنگرهٔ عرش در نظر دارم مرا بحالت خود واگذار ای ناصح از آنچه بی خبر استی تو من خبر دارم چه سازم اینکه همی ناز یار گردد بیش نیاز حضرت او هر چه بیشتر دارم صغیر از دل جانان مرا شکایت نیست شکایت ار بود از آه بی اثر دارم صغیر اصفهانی