صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۱: عمریست تا به تیر غمت گشتهام هدف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمریست تا به تیر غمت گشته ام هدف شاید زمام وصل تو را آورم بکف نازم بگیسوی تو که در آرزوی آن بس روزها سیه شد و بس عمرها تلف یکباره گر نقاب بگیری ز روی خود مه یکطرف برآید و خورشید یکطرف مژگان و چشم مست تو را هر که دید گفت لشگر برابر شه ترکان کشیده صف سر مینهم بپای تو با عجز و با نیاز جان میدهم براه تو با شوق و با شعف بادا همیشه غرقهٔ دریای ابتلا آندل که نیست گوهر عشق تو را صدف ای دل در آز پرده که راز تو گفته شد با صورت تار و نغمهٔ مزمار و بانگ دف پیر مغان گرم بغلامی کند قبول در روزگار هست مرا بس همین شرف از خلق این زمانه نشد حل مشگلی دست صغیر و دامن شاهنشه نجف صغیر اصفهانی