صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۰: یار عاشق کش ما دوش بصد عشوه و ناز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار عاشق کش ما دوش بصد عشوه و ناز گفت با زمرهٔ عشاق که آرید نیاز باری ای عاشق بیچاره مرو جز به نشیب که بدامان وصالش نرسد دست فراز عشق پروانه بنازم که بدلخواهی شمع ترک جان کرده و از شوق بسوز است و گداز صورت از دست بنه سیرت محمود بیار تا شوی مقبل محمود حقیقی چو ایاز کاهلی گر نخوری باده که بهر همه کس پیر میخانه کریم است و در میکده باز آن زمانی که رسد سر حقیقت بظهور ای بس افسوس که بیهوده خورند اهل مجاز رند باش و هنر ام وز ز رندان قدیم تا بری گوی هنر از فلک شعبده باز ای صغیرا ز برت این رخت ریا بیرون کن آستین تو بود کوته و دست تو دراز صغیر اصفهانی