صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۹: شهان که مالک اورنگ و صاحب تاجند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شهان که مالک اورنگ و صاحب تاجند چو نیک در نگری بر فقیر محتاجند غلام دولت فقرم اگر چه درویشان به تیر طعنه خلق زمانه آماجند زمانه ایست که مردم بقصد یکدیگرند چو لشگری که مهیای قتل و تاراجند دلم بملک وجودم شه است و عقل وزیر بحربگاه عدو خیل آهم افواجند فدای سوختگانی شوم که با لب خشگ کنند العطش و خویش بحر مواجند نمی کنند یقین بر وصال یار اغیار چنانکه بهر نبی منکران معراجند طلب ز احمد و آلش طریق حق کایشان برای خیل رسل هادیان منهاجند صغیر یافت بدل روشنی از آن انوار که بزم کون و مکان را سراج وهاجند صغیر اصفهانی