صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۱: هر کس نه بعشق از سر اخلاص قدم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کس نه بعشق از سر اخلاص قدم زد از پای درافتاد و بسر دست ندم زد آن یار عرب زادهٔ مابین که دو ترکش یغمای عرب کرد و شبیخون بعجم زد خون دل عشاق ز مژگان سیه ریخت آندم که میان دو سیه چشم بهم زد کردم ز طبیبی طلب داروی غم گفت بایست که از تیشهٔ می ریشه غم زد در مذهب رندان بتر از کفر دورنگیست بایست که دم یا ز صمد یا ز صنم زد از خوان فلک دست فرو شوی دلا چند بتوان چو مگس دست بسر بهر شکم زد چون جوز مرا مغز سر از کاسه برون شد از بسکه فلک بر سر من سنگ ستم زد خاموش صغیرا که بد اندرید حکمت آن خام که بر صفحه تقدیر رقم زد صغیر اصفهانی