صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۱: غیر آن سر که سری با کف پایی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غیر آن سر که سری با کف پایی دارد نتوان گفت سری قدر و بهایی دارد سر که بی گوهر عشق است به دریای وجود هست کمتر ز حبابی که هوایی دارد تا دم از شکر و شکایت زنی از عشق ملاف عاشق آن نیست که از خود من و مایی دارد حال آن خوش که پی ماضی و مستقبل نیست نی مه و سالی و نی صبح و مسایی دارد منگر جز ز مؤثر اثر اشیا را نی ز نائیست اگر شور و نوایی دارد از دم پیر مغان باز شود عقدهٔ دل راستی خوش نفس عقده گشایی دارد غم خاطر نزداید ز تماشای چمن خاطری را بکف آور که صفایی دارد کی رخ شاهد مقصود به بیند در خواب آنکه از غیر خدا چشم عطایی دارد در رحمت نشود بسته که در دوزخ نیز گر رود بنده به حق باز رجایی دارد همه بر وحدت او قائل و لطفش همه راست شامل آنگونه که هر بنده خدایی دارد ناله از درد مکن در طلب درمان کوش زانکه هر درد طبیبی و دوایی دارد نکند چشم تمنا بکسی باز صغیر لیک از اهل دل امید دعایی دارد صغیر اصفهانی