صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۵: جدا از طره اش حال دلم دانی چسان باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدا از طره اش حال دلم دانی چسان باشد همان حال دل مرغی که دور از آشیان باشد دورن دل از آنرخسار روشن گشت اینمعنی که در هر ذرهٔی خورشید تابانی نهان باشد کشید از مسجدم بیرون صنم نام صمدرویی که طاق ابروی او قبلهٔ کروبیان باشد برنک زرد من چون غنچه گل خندد و گوید مرنج از منکه این خاصیت از آنزعفران باشد شنیدی مرد در زیر زبان خود بود پنهان کمال مرد را یعنی کلامش ترجمان باشد جهان با خویش هم در صورت و معنی دو رنگ ام د گلشن خار و سرورش غصه و سودش زیانباشد تو پنداری بکام هیچکس گردون نمیگردد که من یکتن ندیدم ز اختر خود کامرا نباشد صغیر اندر میان خلق عالم هرچه میگردم نمی بینم دلی کز بحر اندوه بر کران باشد صغیر اصفهانی