صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۲: ای جسم تو بگرفته ز جان باج لطافت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای جسم تو بگرفته ز جان باج لطافت جان را همه آسیبی و دل را همه آفت جان را بود آن لطف که در جسم کند جای تو جای بجان کرده ای از فرط لطافت پرداختم از غیر تو دل بهر تو آری رو بند کسان خانه به هنگام ضیافت تا خود چه شود کار من و ساقی و مطرب کاندل به لطافت برد و این بظرافت گر همرهی خضر دهد دست توان کرد یک چشم زدن طی دو صد ساله مسافت چون گوی فکن در قدم پیر مغان سر تا آنکه ز میدان ببری گوی شرافت گردید صغیر از دل و جان بندهٔ شاهی کز امر حقش داد نبی ام ر خلافت صغیر اصفهانی