صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۱: هر که بدید از تو این فراخته قامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که بدید از تو این فراخته قامت گفت که یاران قیام کرده قیامت پیش تو سرو سهی ز پای درافتد زانکه ندارد توان و تاب اقامت جز روش عشق و کار باده پرستی آخر هر کار حسرتست و ندامت پا به سر جان نه و در آبره عشق ورنه سر خویش گیر و راه سلامت همچو دهانت ز حسرت لبت ای شوخ هیچ ز من جز سخن نمانده علامت هست ز چشم و لب تو آنچه بعالم قصه ز سحر است و داستان ز کرامت ختم به نام تو دلبری بود و هم ختم به نام ولی عصر ام امامت آنکه بحق قائمست و عالم هستی نیست مگر ظل آن فراخته قامت بخت خدا داده چیست اینکه خدا کرد خط غلامیش بر صغیر کرامت صغیر اصفهانی