صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹: از آن ندیده کسی آفتاب روی تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن ندیده کسی آفتاب روی تو را که پرده گشته تجلی رخ نکوی تو را توان گذشت ز هر آرزو ولی هرگز ز دل بدر نتوان کرد آرزوی تو را کسی که نیست اسیر تو کو که من بجهان بگردن همه بینم کمند موی تو را مراد رهرو دیر و کنشت و کعبه توئی که جمله در طلب افتاده اند کوی تو را کجا بغیر دهد فتنه جهان نسبت کسی که دیده چو من چشم فتنه جوی ترا سواد چین و ختا را دهم بشکرانه بچنگ آرم اگر زلف مشگبوی ترا چنان که بلبل شوریده وصف گل گوید صغیر ورد زبان کرده گفتگوی ترا صغیر اصفهانی