صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۷: هر گه بیفشانی برخ زلف سیاه خویش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر گه بیفشانی برخ زلف سیاه خویش را مانند شب سازی سیه روز من دلریش را خویشان دهندم پند و من بیگانه ام ز ایشان بلی عشق تو هر جا پا نهد بیگانه سازد خویش را شاهان عالم را بود گاهی نظر سوی گدا ای خسرو خوبان ببین یکره من درویش را بی شک ببازد دین و دل زنار بندد بر میان زاهد ببیند گرچو من آنزلف کافر کیش را نوش است وصل آنصنم نیش است طعن بیخبر خواهی اگر آن نوش را آماده شو این نیش را جز یار کو جز یار کو عاشق شو و او را ببین ای فلسفی یکسو بنه این عقل دوراندیش را آن اصل هر بیش و کمت خواهی درآید در نظر بیرون کن از دل ای صغیر آمال کم یا بیش را صغیر اصفهانی