صغیر اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۶: چو من آراستم ز آیینه دل جلوهگاهش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو من آراستم ز آیینه دل جلوه گاهش را ز مهر افکند در آن عکس روی به ز ماهش را سپاه غمزه در هر ملک دل کانشه برانگیزد بویران ساختن اول دهد فرمان سپاهش را نه تنها بر دلم تیر نگاه انداخت کز مژگان هزاران تیر آمد در قفا تیر نگاهش را بهشتی رو بتی دارم که بهر سرمهٔ چشمان بزلف عنبرین روبند حوران خاک راهش را چو من دانم خراب و مات و بیخود گردی ای ناصح اگر چون من ببینی عشوه های گاه گاهش را بدشت عشق ای یاران کدامین ابر میبارد که غیر از درد و رنج و غم نمیبینم گیاهش را کسی گر خواهد از حال صغیر آگه شود برگو بپرس از ماهی و مه داستان اشک و آهش را صغیر اصفهانی