حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۵: خورشید معرفت زد سر بر ز مشرق دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشید معرفت زد سر بر ز مشرق دل تا کی به خواب نازی یا ایهاالمزمل ای عشق این چه سوداست کز یک کرشمه تو در زیر تیغ بوسد مقتول دست قاتل در مکتب حقیقت داند ادیب عشقش جاهل اگر نخواند سرمشق پیر کامل کشتی تن شکستیم از ناخدا برستیم ما غرق بحر عشقیم ای خفتگان ساحل از قید و بند ما را ای مدعی مترسان پیریم در محافل شیریم در سلاسل خورشید و ماه با هم تابند این عجب نیست گویا نهاده جانان آئینه در مقابل هر کس بدین نمط گفت شعر ملیح و دلکش از «حاجبش » بگوئید لله در قائل حاجب شیرازی