حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۸: عقل کل تا، به قدم از من و از ما دم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عقل کل تا، به قدم از من و از ما دم زد جلوه حسن تو آن ما و منی بر هم زد غیرت عشق بنازم که چو افروخت چراغ شعله بر خرمن خاصان بنی آدم زد مدعی خواست کند شرح غم عشق بیان دست قدرت دهنش بست و بلب خاتم زد راند نامحرم و، ره در حرم قرب نداد خیمه سلطنت اندر دل هر محرم زد کرد منسوخ ابد قاعده جنگ و جدال علم صلح چو اندر وسط عالم زد از یقین تافت سر خود ز شک شیطانی در قفا دست خدایش به قفا محکم زد کرد از ار جهان عقده گشائی جانان تا که صد عقده بر آن زلف خم اندر خم زد «حاجبا» کم زن از این عالم و سر فاش مکن که ز حق گوئی تو دشمن احمق کم زد حاجب شیرازی