حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸: عطسه مشکبار زد صبح جهان چو رفت شب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عطسه مشکبار زد صبح جهان چو رفت شب لخلخه سای شد صبا باده مشکبو طلب باده جام جم بکش تا خط جور دمبدم زانکه تو، هم به جای جم منتجبی و منتخب باغ بهشت شد عدن دشت بصورت ارم سرو چمان هر چمن شد به لوازم طرب نیست نمونه جهل را غیر جسارت و جدل چیست نشانه علم را به ز کرامت و ادب پیرمغان به رایگان می دهد و نمی خرد فر و شهامت و حسب فخر و شرافت و نسب دختر تاک تا مرا، یافت به کس نباخت دل دختر بکر چون بود در بر شوهر عزب گشت زمان صلح کل دوره جنگجو گذشت توپ و تفنگ بعد از این بی جهت است و بی سبب پای شرف نهد تو را علم به فرق فرقدان گر، ادبت بود نسب ور کرمت بود حسب «حاجب » پارسی تو را نیست حریف و مدعی پشک به مشک کی رسد عود نمی شود حطب حاجب شیرازی