میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷: دیشب مغی از خانه خمار برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیشب مغی از خانه خمار برآمد با ساغر و پیمانه سرشار برآمد با زلف پریشان بدل باده فروشان چنگی زد و این نغمه اش از تار برآمد آمد مه خرداد و گل از خار بر آمد کام دل یاران ز لب یار بر آمد در کوی من امسال عجب فصل بهاریست کش لاله و گل از درو دیوار بر آمد آن شیخ که سر حلقه ارباب ورع بود دیدیم که رندی عجب از کار بر آمد در پیچ و خم حلقه گیسوی بتان رفت هر علم و هنر کز خم دستار بر آمد یک حلقه از این رشته تسبیح گشودیم دیدیم که صد حلقه زنار برآمد دیباچه اوراق ادیبان جهان گشت هر نکته کز این دفتر اسرار بر آمد میرزا حبیب خراسانی